بعد از یه مدت طولانی! دیدی دلت جای من نبود دیدی ازم گذشتی. داره حالا باورم میشه من و دوسم نداشتی. دیدی چه آسون و بی هوا یهویی دل بریدی. دیدی دلم تیکه پاره شد آخه اینم ندیدی. دیدی میگفتم یه روز میری دیدی دوسم نداری. دیدی می گفتم من عاشقم ولی تو کم میاری. دیدی می گفتم یه روز میاد میری که برنگردی. تو که می خواستی بری چرا من و دیوونه کردی. ادمایی بودن که کنارم بود. بعضیا هم پشت کردن بهم. ازینایی که بهم پشت کردن دلخور نیستم.

انجمن ادبی عارف خراسان شمالی . اداره فرهنگ وارشاداسلامی بجنورد- چهارراه ارتش - جنب تاکس ی تلفنی میلاد. خواب مردی نا گهان در کوچه ها تعبیر شد.

کلبه ای کوچک برای با هم بودن. بیابان ها و کویر های ایران. خدایش بهترین و مهربانترین است. مخ نوشته های شش شریفی. سامانه اطلاع رسانی مناطق گردشگری ایران. نوشته هایی از جنس خودم.

The Diary of Dina Mohseni and Her Parents. This is just a little somethin to track the growth of the baby and our own growth as parents. Wednesday, April 05, 2006. our originial plan was to go to hawaii, however, due to a flood on the island we had to cancel our trip and make other plans. Friday, February 03, 2006.

می دونم دیگه اینجا کسی نیست ولی نمیدونم چرا یهو دام هوای اینجا رو کرد. اون زمان که ما میومدیم اینجا فیسبوک و وایبر و اینجور چیزا نبود. همه یا بلاگفا میومدن یا هم که پای یاهو مسنجر بودن عجب دورانی بووود. اگه شما دوستان قدیمی یه روز مسیرتون اینجا افتاد خواستم بدونید مهران هنوز زنده است. با اینکه جمع وبلاگی دیگه در کار نیست اما باز من اومدم بگم که دارم از جمع خوبتون جدا میشم. اگه تو مهمونیا کسی از من ناراحت شده معذرت می خوام ازش .