دل نوشته های دختری از یخ. وقتے ن ﮧ בستے براےگرفتט است. ن ﮧ آغوشے برای گری ﮧ. ن ﮧ شان ﮧای براے تکی ﮧ. انتظار نבاشت ﮧ باش خنבهام واقعے باشב. ایט روزها فقط زنבهام تا בیگراט زنבگے کننב! هر وقت کم می آورم می گویم اصلا مهم نیست. د ل ٺ نگے! بشینے بﮧ خآط رآٺ ٺ بآهآش ف کر ک نے. ب عد یﮧ ل بخند بیآد ر و ل بآٺ.

خیل دور خیلی نزدیک! یلدا یعنی یادمان باشد که لحظه های باهم بودن آنقدر کوتاست که برای یک لحظه بیشتر باهم بودن باید جشن گرفت. دانشجوی عزیز روزت گرامی! قبله ام استاد است. همه ذرات کتابم متعجب شده اند.

خدایا ن گ وی م دس ت م ب گ ی ر. عم ریست گ رفته ای. ره ای م م ک ن! ح ال م خ وب است. آن روزه ایی شده ک ه. میت وان ستم از ته دل. دیگر یاد گرفته ام! شب ها به یادت گریه نمی کنم. شب ها به یادت خوابیدن را یاد گرفتم. دیگر از باران فرار نمی کنم. بدون تو زیر باران رفتن را یاد گرفتم. از چشم تو چشمانت شدن نمی هراسم. بی تفاوت از کنارت عبور کردن را یاد گرفتم. در کنارت بودن و از تو دور بودن را یاد گرفتم.

دوستان خواهش میکنم یکی پیداش کنه! اگه میتونید با یه وسیله ارتباطی دیگه بهش خبر بدین بیاد سراغ وبش! این بنده خدا الان تصور میکنه به کلی فراموش شده. میترسم اگه این حالت ادامه پیدا کنه بازدیدا کم شه و کم کم وستا فراموش شه. خواهش میکنم نذارین فراموش بشه! من تمام سعیمو میکنم. از کسایی هم که میتونن خواهش میکنم بهش خبر بدن. واسش کامنت بزارین میدونم میخونه. اما هر از گاهی .