مرد دست پسر را گرفته و به همراه او حرکت می کند تا به صندلی می رسد و بر روی آن می نشیند . پسرک لبخند بر لب دارد . من نشسته ام و نگاه می کنم . مرد گوشه ی چشمش را می خاراند. لحن صدایش به گونه ای است که. دل آدم را می سوزاند. آقای فراهانی ما شرمنده ی شما هستیم . نه خواهش می کنم .

This is the place where you can personalize your profile! By moving, adding and personalizing widgets.

تا وقتی قلب عریان کسی را ندیده ای بدنت را عریان مکن. هرگز چشمانت را برای کسی که معنی نگاهت را نمیفهمد گریان مکن. قلبت را خالی نگاه دار و اگر خواستی کسی را در قلبت جای دهی سعی کن فقط یک نفر باشد. و فقط به او بگو تو را کمتر از خدا و بیشتر از خودم دوست دارم.

Retape dans le champ ci-dessous la suite de chiffres et de lettres qui apparaissent dans le cadre ci-contre.

این روزها دهانم پر از حرف است ولی حیف نباید با دهان پر حرف زد. زنده باش و شاهد مرگ هروزم باش. بی تو هیچ و بی توپوچم یا به امید تو یا به امید طلوع نکردن خورشید. و سر در آغوش تو برایم تکیه گاهی است که میدانم امن ترین جای دنیاست. نه به اندازه ی خالق خودم اما بیشتر از معشوقه های زمینی. اصلا به روی خودم هم نمی آورم که. هر روز صبح شمارت را میگیرم.