Date Range
Date Range
Date Range
آنجا که باید دل به دریا زد همین جاست . دیشب برگشتم از وطن به وطن! نگارش در تاريخ سه شنبه سی ام اردیبهشت 1393 توسط ن ف س. خدایا این جمعه های عاشقانه رو از من نگیر .
دلم یک تاب وتب شهدایی می خواد. کاش از پنجره این اتاق کوچک در دانشگاه معبری باز میشد به سوی نور. دفاعم الحمدلله انجام شد ومن پس از سه سال رسیدم به حرف شهید مریم . شهدا خیلی چیزها می دانند که ماها نمی دانیم. چه قدر وقت لازم است برای دانستن وچقدر ایمان. دلم می خواهد با شهید مریم صحبت کنم . دلم صحبت خیالی ویک طرفه نمی خواهد. باید بشینم ومریمم برایم بگویید. تنها جایی که بودنش را باتمام وجود حس میکردم.
منتظرم منتظرم مسافرم زود برسه یه روز جمعه از سفر مهدی موعود برسه. یک نخ از جامه ی احرام تو ما را کافیست. در منی یا به حرم یا عرفات یا مشعر. لحظه ای یاد کنی از من شیدا کافیست. نامه ای گر شود از سوی تو امضا کافیست.
ღ ღ نسی زندگے م ღ ღ. در انسان غوغایی به پا می شود. اما کاری نمی توان کرد. جز سرکوب تمام خواسته ها! می دانم فصل بعد. می بینم روزی را که. ملخ خشکی تک تک صفحه هایم را می خورد. آن وقت است که آرامش را می توان دریافت. و کاملا حس کرد! چه زیباست آن روز. عشق آمد خويش را گم كن عزيز. قوتت را قوت مردم كن عزيز. عشق يعني خويشتن را گم كني. عشق يعني خويش را گندم كني. عشق يعني خويشتن را نان كني. مهرباني را چنين ارزان كني.
دلم یک تاب وتب شهدایی می خواد. کاش از پنجره این اتاق کوچک در دانشگاه معبری باز میشد به سوی نور. دفاعم الحمدلله انجام شد ومن پس از سه سال رسیدم به حرف شهید مریم . شهدا خیلی چیزها می دانند که ماها نمی دانیم. چه قدر وقت لازم است برای دانستن وچقدر ایمان. دلم می خواهد با شهید مریم صحبت کنم . دلم صحبت خیالی ویک طرفه نمی خواهد. باید بشینم ومریمم برایم بگویید. تنها جایی که بودنش را باتمام وجود حس میکردم.
هیأت حجت بن الحسن عج - قم. وظيفه اصلي مومن در زمان غيبت. خريد و فروش هر چيزى كه وسيلۀ حرام باشد به طورى كه منفعت مقصوده. و مورد توجه آن منحصر در حرام باشد مانند آلات لهو و آلات قمار حرام است. توضيح المسائل امام خميني م 1959. ب ت ص د يق ه أ س أ ل ك ال أ م ن و ال إ يم ان .
گوشی ام زنگ می خورد. با همان صدای بدون تکلفش می گوید س لام. مکث میکنم چقدر صدایش آشناست. صدای کودکی زیر صدایش شده اس. اصلا مطابق حرفهای گذشته اش و گذشته مان نیست. جشن عروسی اش هم که آنگونه که میخواست نبود. با خودم می گویم یعنی من هم باید فراموش کنم دغدغه های دینی و اخلاقی ام را. یعنی من هم باید بروم و.