من درد هايم را دوست دارم. پا دراز در نا کجا آباد. يک قلب پاک از تمام معابد جهان زيباتر است. کوچه پس کوچه های عاشقی.

در دوزخی که هستیم فاحشه ای تنش را به مرگ فروخت. دنبال کلمه می گردم! روی ماه خداوند را ببوس! در امتداد ساحل اميد. بازديد برای عموم آزاد است. هوا بس نا جوانمردانه سرد است! مرکز پخش خبری سازمان آزادی زن. هرگزچنين فجيع کسی خود را نکشت.

چون امروزی از مادر زاده شدم. مرا در آغوش این هستی پر فریاد و نزاع و جدال گذاشت. تا امروز بیست بار دور خورشید گشته ام. نمی دانم ماه چند بار گرد من گشته است . اما هنوز اسرار نور را نیافته ام. و زوایای تاریکی را نشناخته ام. بیست سال است که دست زمان مرا چون کلمه ای. در کتاب شگرف و مهیب این جهان نگاشته است. گاهی به عدم می مانم. امروز معنای روزگار گذشته ام پیش چشمم تجسم می یابد. مثل آیینه ی زنگار گرفته ای است.

ببار ای ابرکم بر من ببار و تازه تر شو .

کراوات تازه اش را به گردنش بسته بود و لباس پلو خورى اش را پوشیده بود و حاضر شده بود تا به پرسش هاى مدیر شرکت جواب بدهد .