گفتم ی سر و سامانی ب وبلاگم بدم. برا همین کلا قالب و عنوان و آهنگ و پست وبلاگ رو عوض کردم. و نسبت به قبل متاسفانه یا خوشبختانه غمگین تر شده. ازتون خواهش میکنم از نوشته های بی معنی من ناراحت نشین. چون این نوشته ها رو برا دلم مینویسم ن جلب توجه. همگیتون رو به خدای بزرگ می سپرم. سن گئدن گونلردن گوزوم قالدی یولاردا.

امروز بعد 2 سال سر زدم به اینجا! دیدن اینکه هنوز هم بازدید داره این وبلاگ منو شوک کرد. تنها نمیذارم دیگه این وبلاگو. پس می روم تا آنجا.

باز ماه رمضون اومد و من موندم توی سرنوشتم توی این ماه. شاید حدود یک سال بود پارسی بلاگ نیومده بودم. با ابن فضاهای مجازی جدید کمتر کسی موندگار وبلاگ میشه. نمیدونم چی شد که بعد این همه مدت باز یه سر زدم. شرکت در مسابقه و تبریک و تسلیت و غیره. مگه میشه! بعد این همه مدت! آخه مغزم محو فرستنده ش شده بود.

جمعه های تلاطمی طی شد . دیدن روی یار نزدیک است. آن شه تک سوار نزدیک است. عطر و بوی بهار نزدیک است. نعره های ستم به آخر شد. نغمه های هزار نزدیک است. جمعه های تلاطمی طی شد. جمعه های قرار نزدیک است. سمت مغرب افق نمایان شد. آخر شام تار نزدیک است. از لغتنامه ها دگر حذف . وبرهم می خورد نقش خیالی. رسیده خسته ایی دراین حوالی. ملول وخسته حال ودست خالی.

وقتی فهمیدم خیلی تعجب کردم. برنامه ی غذایی درماه رمضان.

با پاداش دادن به نیکوکار بدکار را بیازار . بیت الغزل هایی از حافظ. تو عمر خواه و صبوری که چرخ شعبده باز. هزار بازی ازاین طرفه تر بر انگیزد. که گر ستیزه کنی روزگار بستیزد. دائم گل این بستان شاداب نمی ماند. دریاب ضعیفان را در وقت توانایی. کاروان رفت و تو در خواب و بیابان در پیش. خدا زان خرقه بیزار است صد بار.