دلت بسوزد و یک کربلا دهی. جوان نجف که نبیند جوان ناکام است .

گلچینی به مناسبت دهه ی کرامت. گلچینی به مناسبت آبان ماه1391. 6-خوانسار شهر من خطه ای از بهشت. 7-انجمن ادبي هنری وهاج خوانساری.

هم در کنارم هستی و هم دور دستی. در جان من گویا به جان من نشستی. خوش پر گرفتی زین سرای سست بنیاد. خوش آشیان کردی به کوی عشق و مستی. این سو منم در گیر و دار خویش ام ا. آن سو تویی کز قید آب و دانه رستی. من همچنان در حسرت یک قطره از جام. تو سرخوش از این باده از جام الستی. با من سخنها گفته هر شب چشمهایت. هر چند پشت شیشه ی یک قاب هستی. رفتی و با تکرار یک والفجر دیگر. خاموش شد طغیان ظلم و شب پرستی.

ب س م الله الر ح من الر ح یم. الل ه م ك ن ل و ل ی ك الح ج ة بن الح س ن. ص ل وات ک عل یه و ع لی آبائ ه ف ی. ه ذ ه الس اع ة و ف ی ك ل س اع ة. و ل ی ا و ح اف ظا و ق ائ دا و ن اص را و. د ل یل ا و ع ی نا ح ت ى ت س ك ن ه أ ر ض ك. ارسال نظر این پست غیر فعال . آزادهای که در دوران اسارت درس طلبگی خواند. خیابان تیر دوقلو میدان خراسان بود سیراب میکرد. زائر ذر یه ی پ.

وقتی قلبهایمان کوچکتر از غصههایمان میشود. وقتی نمیتوانیم اشکهایمان را پشت پلکهایمان مخفی کنیم. وقتی احساس میکنیم بدبختیها بیشتر از سهممان است و رنجها بیشتر از صبرمان. وقتی طاقتمان طاق میشود و تحملمان تمام. فقط تویی که کمکمان میکنی.