و خسته در این شهرمو دل. با که توان گفت که غمخواری نیست. زآشنایان کهن یار و پرستاری نیست. یارب این شهر چه شهریست که صد یوسف دل. به کلافی بفروشیم و خریداری نیست. فکر بهبود خود ای دل. باز هم قلم آنچنان که می خواهم با دل. در این میان فقط نظاره گر است. همیشه در زندگی ام عقل حکم فرما بود به جز یک دفعه. ولی حال نه او هست نه احساس او.

حامیان توافق خوب و استقلال علمی. در این انجمن بما سر بزنید. امااین فقط چندکلام حرف حساب بودحرفای حساب ازحساب خارجن. صفر از عدد به عشق رسید. ه همان هرت انگلیسی همان حس ودرعرب ه اضافه حس مضاف زنانه. قضیه درریاضی به اثبات رسیدنتیجه داددریک کلام 1معنی بینهایت میدهد. 1811;ღ فرق بین عشق و دوست داشتن.

درجامعه ای زندگی میکنیم که بسیاری از مردمانش بایک استخاره هدف تعیین میکنند. وبایک عطسه از هدف خود دست میکشند. میان ارزوی تو و معجزه خداوند دیواریست به نام اعتماد. پس اگر دوست داری به ارزویت برسی با تمام وجودت به او اعتماد کن. هیچ کودکی نگران وعده بعدی غذایش نیست زیرا به مهربانی مادرش ایمان دارد. ای کاش ایمانی از جنس کودکانه داشته باشیم به خدا. مهم نیست کف پاتوشسته باشی یا نه. حتی مهم نیست که کف پات نرم باشه یا زبر. و از زندگیش عبور میکنی.

سهمیه هوا هی فلانی سهمیه هوای من هم برای تو برای نفس زدن در آغوش دیگری لازمت میشود. توکه هم دردمن بودی ببین بی توچه بشکستم. بدی کردندوبخشیدم زتیغ گریه اشکم ریخت ولی بازباتوخندیدم تماشاکن. دراین بازی شکوه مردنم زیباست. به ایوان میرم وانگشتانم را به پوست کشیده شب میکشم. چراغ های رابطه تاریک اند. کسی مرا به مهمانی گنجشک ها نخواهد برد. پرواز را به خاطر بسپار. هی اقا پسر با توام. اره با تو داداش من. دختری از جنس شیشه! مواظب باش او را نشکنی! مراقب شیشه خورده هایش باش! واقعی.

بوسه مگر چیست فشار دو لب. آن که گناه نیست چه روز و چه شب. بوسه یعنی وصل شیرین دو لب. بوسه یعنی عشق در اعماق شب. بوسه یعنی مستی از مشروب عشق. بوسه یعنی آتش و گرمای تب. بوسه یعنی لذت از دلدادگی. بوسه یعنی حس خوب طعم عشق. طعم شیرینی به رنگ سادگی. بوسه یعنی آغازی برای ما شدن. لحظه ای با دلبری تنها شدن. بوسه یعنی شادی و شور و نشاط.