Date Range
Date Range
Date Range
بروبکس زیست شناسی 90- دانشگاه بوعلی. موفقیت پیش رفتن است نه به نقطه ی پایان رسیدن. کارشناسی ارشد ویروس شناسی پزشکی. نوشته شده در تاريخ سه شنبه شانزدهم اردیبهشت 1393 توسط سمانه موسوی. دوره کارشناسی ارشد فیزیولوژی شاخ.
روایت عاشقانه ای از مرگ در ماه اردیبهشت. روایت عاشقانه ای از مرگ در ماه اردیبهشت. از پارسال تا حالا من نیومدم اینور! جا داره سال 92 رو الان بهتون تبریک بگم. چن وقت پیش یکی از دوستام گفت آدرس وبلاگتو بده! .
تکه زغالی زیر باران جست و جوی راهی برای روییدن. مطرب مهتاب رو آنچه شنیدی بگو. ما همگان محرمیم آنچه بدیدی بگو. ای شه و سلطان ما ای طربستان ما. در حرم جان ما بر چه رسیدی بگو. نرگس خمار او ای که خدا یار او. دوش ز گلزار او هر چه بچیدی بگو. ای شده از دست من چون دل سرمست من. ای همه را دیده تو آنچ گزیدی بگو. می به قدح ریختی فتنه برانگیختی. کوی خرابات را تو چه کلیدی بگو. بیا تا قدر یک دیگر بدانیم. که تا ناگه ز یک دیگر نمانیم. کریمان جان فدای دوست کردند.
In This Site , There A. Friday, May 14, 2010. کلن نمیدونم چه حکایتیه که ما زنها چشم دیدن هم رو نداریم و محاله به همجنس های خودمون رحم کنیم! گفت اضافه بار داری! نزدیک نهصد پوند اضافه بار دادم . حالا 900 رو به 1500 ضرب کنین تا ببینین چه رقم .
دل ما به هوای دل شما بارانی است. و حسرت قصه های نگفته ماندنیست. شاید در پس این دیوارها. همان چند سطر لطف شما باشد. شاید در این هیاهوی عجیب تنهایی. تنها راه ماندگاری دست دوستانه شما بود. با این حال هرچه بود هرچه هست. ونبودم نه از سر بی خیالی. در هر حال نبودنم نشان دوری نیست. که من با شما زنده ام با شما. خط به خط نوشته هایم. سهم ما یک یادت بخیر ساده. چه زیبا شد آن روز که عاشقم بودی عاشقت بودم.
این وبلاگ رو ساختم تا بتونه اوقات تنهاییمو پر کنه. اگه از مطالبم خوشتون میاد با نظراتتون ازم حمایت کنید. بین 4 تا 10 سال. گپ و گفت با دوستان. درووووووووووووووووووووووود به همه ی دوستای قدیمی و جدید خودم. درسته که خیلیییییییییییییییی وقته نیومدم به این وبلاگم سر بزنم ولی خیلی خوشحالم که شماها منو تنها نزاشتید. چون خداوند یه فرصت عالی در اختیارم قرار داده.
شب هست و سکوت هست و سیاهی . من هستم و خدا هست و تنهایی. خونه تکونی دل و خاطرات خط خطی شده. آنچه از دل بر آید. کم کم که به عید نزدیک میشیم همینطور که به خونه تکونی خونه هامون مشغولیم و داریم گرد و غبار رو از رو وسایل ها میگیریم . چه خوب میشه یه خونه تکونی اساسی هم به دلهامون بدیم . بدها رواز دلهامون دور بریزیم خوبها رو یه جایگاه امنی براش پیدا کنیم یه گوشه از دلهامون . اونوقته میفهمیم زندگی کردن یعنی چی ! هرگاه به سویت .