از صبح دلم گرفته و بی تابم. بغضم به گلو هوایی اربابم. تقویم بیاورید ای وای حسین. امشب شب اول است و من در خوابم. الهم ارنا الحق حق فاتبعه و الباطل باطل فاجتنبه و خذ رضا. نفسك من نفسي انك تهدي من تشاء الي صراط مستقيم. در آستانه اولین سال از سفرمون دلم میخواد. به یاد پارسال اين موقع در چنین روزهایی .

ادامه اش به مددش www. به معنای تایید محتوا نیست! آخرالزمان و منتظران ظهور.

طاعات و عبادات شما قبول درگاه حق. این روزها درگیر کار اثاث کشی مجازی هستم! اگر خاطرتون باشه دامین رو که از قبل داشتم و هاست رو هم به تازگی تهیه کردم و در حال نقل و انتقال دادهها هستم. بلاگفا رو به عنوان یک سرویس وبلاگ ساده و بدون پیچیدگی اضافی دوست داشتم و به سایر سرویسهای موجود ترجیح می دادم اما خب با توجه به شرایط و عدم امکانات پیشرفته در این سرویس وبلاگ ترجیح دادم به آدرس جدید. هنوز در حال تست افزونههای وردپرس هستم. اما قسمت عمده کار تموم شده.

عید شد و الان شش صبحه و من همچنان بیدار وهوشیار . و دیگه ارزش هم نداره بخاطر این یه ساعت الکی خودمو خواب کنم. این چند وقته تا چشامومی بندم یاد گذشته ها میوفتم از خیلی دورها تا همین روزهای نزدیکی که گذشتن. به نرسیدن هام که فک میکنم خیلی داغون میشم . نرسیدن هایی که هیشکی نفهمید .

من خیره نشسته ام . فقط همین را می خواهم. و من یتوکل علی الله فهو حسبه. خامنه ای دات آی آر. یک بشقاب روانشناسی با سس سیاست. اين قلم و خاطرات جبهه. روز نوشته های یک بی نام. با شهدا و برای شهدا. دست نوشته های یک مجنون. من خاک شدم و تو ماه.

اینجا دفترچه ایست برای قلم آنانی که هوای غربت را به عشق وطن نفس می کشند. نویسندگان این وبلاگ هموطنانی اند خارج از وطن. مهاجر از خلیج همیشه فارس.

باز هم امسال زمزمه یک جمع وبلاگی. بین بچه ها هیاهو راه انداخته بود. جمعی که برای من در سال گذشته. تلخ ترین خاطره را به همراه داشت. و من از شرکت در این جمع هراس داشتم. هراس داشتم که نکند باز امسال. چقدر زود از اولین دیدار و آخرین دیدارمان گذشت. به همین زودی یک سال شد. ختم بیست و هشتم زیارت عا.

این است که به شما بیاموزم تا نادانی نکنید و ادب آموزم تا بدانید . من سیاهی چون شب تارش را می ستایم همچون وقتی که عظمت کوهستان را می ستایم. من پیچیدگی بی بدیلش را می ستایم همچون وقتی که غنچه های رز را می بویم. امروز می خواهم اعتراف کنم.