این دل سوخته و دیده گریان من. با مرگ حیاتی دوباره خواهم یافت. با مرگ حیاتی دوباره خواهند یافت. الان عضو سایت اهدای اعضا شدم. امیدوارم زندگی بخش باشم نه اینکه حق زندگی کردن را از دیگران بگیرم. هر آدمی تا این جایی که هست رسیده یه رزومه ای داره. اون رزومه مشخص میکنه چقدر توانایی داره.

همه چیز آرام می شود تنها به یک شرط. می شنوم از بنایان آزاد. از تاریخ هزار ساله شان. از حضورشان حتی در همین نزدیکی. دشمن چه زیرک است و اینجا این ها که یار می خوانی شان چه نفهم! همه چیز آرام میشود. امروز هم جمعه ای بود که بر ما گذشت. گیجم گیج از این هم نکته. یکشنبه سی ام آبان 1389. با فیس بوک خیلی راحت ترم. نه به این معنی که این جا رو تخته می کنم. من نمی پذیرم و معتقدم باید از یک چیز خوب استفاده کرد! .

من به آغاز زمین نزدیکم . اينجا ميخوام از همه چيز بنويسم. از هر چيزي كه ممكنه بياد توي ذهنم . طبيعيه كه مطالبي كه ميان توي ذهن آدم گستره ي بزرگي رو شامل ميشن . گستره اي به اندازه ي ذهن يه انسان . لينكهاي گودر بهم ريخته و يه سري لينكها گم شده. حلقه - بچه های عمره ی دانشجویی. وقایع نگاری یک تنها! یکشنبه دوم شهریور 1393. بعد از یه دوره بی حوصلگی و سکوت! و وای از چیزی که دیدم! با جارو سوسک رو از روی.

حامیان توافق خوب و استقلال علمی. سلام دوستان عزیز سیزده بهدری. جمعی از بچهها وبلاگ حلقه. دوستانی که به اینجا سرمیزنند آنجا را نیز فراموش نکنند.

سلام دوستان و همسفران عزیز. اما حیف که چه زود گذشت. برای دوستانی که هی اس ام اس میدهند و گلایه میکنند که چرا اینجا به روز نمیشود. برای ناهید گرامی و ناشناس گرامی. مدتی است سایت حلقه را راه اندازی کردیم که بچه های عمره ی دانشجویی در آن بنویسند و بگویند شرح حال دل پریشان خویش را. را کلیک کنید تا به ما بپیوندید.