Date Range
Date Range
Date Range
چشمانم به اندازه تمام ابر های آسمان هوای گریه داشت. توانست این همه اندوه را از دلم بیرون کند. چه کسی می توانست با کلمات. آنقدر بازی کند تا بتواند. جادوی کلامش آرام کند! مگر میتوانستم زندگی را دوست بدارم وقتی. مگر می توانستم در هوایی نفس بکشم. اکنون غم مهمان دلم شده. در حالی که یک روز. عشق تو مهمان لحظه هایم. بودمگر می توانم غم را از دلم بیرون کنم از وقتی با رفتنت مونس تنها یی هایم شده! رفتنت را چطور باور کنم. و مرا قدری آرام کن.
The - you will hear the w.
عشق یعنی مستی و دیوانگی . عشق یعنی با جهان بیگانگی. عشق یعنی شب نخفتن تا سحر. عشق یعنی سجده ها با چشم تر. عشق یعنی در جهان رسوا شدن . عشق یعنی مست و بی پروا شدن. عشق یعنی سوختن یا ساختن . عشق یعنی زندگی را باختن. عشق یعنی انتظار و انتظار . عشق یعنی هرچه بینی عکس یار. عشق یعنی دیده بر در دوختن . عشق یعنی در فراقش سوختن. عشق یعنی لحظه های التهاب . عشق یعنی لحظه های ناب ناب. عشق یعنی با گلی گفتن سخن . عشق یعنی خون لاله بر چمن.