یادش بخیر طلائیه و سنگراش و سه راهش. قسم به فیض شهادت قسم به سرخی خون. به خیبرو نی و هور و جزیره مجنون. قسم به روح خمینی قسم به سید علی. به امر رهبرو فرموده های ولی. قسم به عارف جبهه به مصطفی چمران. به گریه در دل سنگر تلاوت قرآن. قسم به ترکش و قطع نخاع و جانبازی. قنوت ودست جدایی حسین خرازی. قسم به جو خه ی اعدام وسینه ی نواب. به عالمان شهید فتاده در محراب. خوراک کوسه شدن در تلاطم اروند. قسم به پیکر بی سر قسم به حاج همت. به چادر وبه حجاب زنان با عفت.

به امید خودت! نه بنده های بیخودت . یازده بار شمردیمویکی باز کم است. یکدانه ی سرزمین ذهن ها. جزو عمرت محسوب نمیشه خوش باش. اگر تنهاترین تنها شوم . داستان هایی از جنس نور. دلخوشی های یک آموزگار تازه کار. نقطه چین تا خدا .

کربلای جبهه ها یادش بخیر! وضعیت من در یاهو.

یا علی گفتیم و عشق آغاز شد. به نام آنکه آفرید مرا و برای خوشبختی من تو را. تقدیم به عاشقان گل نرگس. اصلا این ماه عجب حال و هوایی دارد. رمضان در دل خود کرب و بلایی دارد! کام خشکیده و لب های تر ک خورده ی ما. در تب روضه ی تو شور و نوایی دارد! پای سج اده ی ا حیا و مناجات و سحر.

ღ خدا کند که رضایم فقط رضای تو باشد هوای نفس نباشد همه هوای تو باشد ღ. ღ خدا کند که رضایم فقط رضای تو باشد هوای نفس نباشد همه هوای تو باشد ღ. پایگاه رسمی مدافعان حرم .

هدف من از ایجاد این وبلاگ ایجاد محیطی پر ارامش و شاد است برای شماست . نظر یادتون نره ه ه ه .

سلام ای اختر پرزنور مشرق زمین. سلام ای آقای مهربانی ها. سلام ای سراسر شکوه وعظمت. امروز دلم را به یادت چراغانی کرده ام شاید. که بتوانم در این هوای بارانی دلم را شسته وتو را بیابم. چشمانم در مقابل گنبد زیبای طلایت استقامت تماشا ندارد. به لرزه می افتد پلک هایم در مقابل این عظمت بلند و پرشکوه . ای مهربان ترین مهربان مجذوب کن قلبم را به سمت عشق. عظمت نورانی گنبدت زیباترین طلوعی است که در تمام عمرم به چشم دیده ام. تن سرد و خموشم گرمی نگاهت را می طلبد. پناهم ده به این گرمی. آتش عشقت را در من شعله ور کن.

هتک حرمت به صحابی پیمبر. زیبا ترین ترانه من خدا. پیر غلام حضرت حاج حجت کسری. سگ کوی تو شرف بر من شاعر دارد. غزل روز هشتم ماه مبارک رمضان. بهترین اشعار برای تو که نیستی. متوسلین به حضرت زینب سلام الله علیها. قلم من در حیطه ی نثر فارسی.

روز از پای صنوبر ها تا فراتر ها می رفت. و نگاه از همه شب نازک تر. و تپش هایمان می ریخت به سنگ. و لعاب مهتاب روی رفتارت. به هوای خنک کوهستان می پیوست. سایه ها بر می گشت. و هنوز در سر راه نسیم. جذبه هایی که بهم می ریخت.