Date Range
Date Range
Date Range
خاطرات خوب و بد زندگی من. پدر بزرگم دو روز بعدش فوت کرد. دو روزه بابابزرگ سکته کرده و رو تخت بیمارستانه. همه نوه ها و بچه ها دارن میرن ملاقاتش. پدر بزرگ من اصلا اهمیتی نداره این وسط مهم جشن برادرشه.
لازم براي شروع هربيزينس و يا شكست ان. آژانسمون را به علت بعضی مشکلات پلمب کردن . من رفتم یک آژانس دیگه . 6 ماه دیگه کارکردم وبازهم در امد . با توجه به تقاضای دوستان . سلاممن همیشه رویاهای بزرگی تو ذهنم داشتم. با اینکه بچه ی درسخونی بودم و معدل دبیرستانم 19 شده بود.
و فقط خاطره هاست که چه شیرین و چه تلخ دست ناخورده به جا می ماند. سلام ای غروب غريبانه دل. سلام ای طلوع سحرگاه رفتن. سلام ای غم لحظه های جدايی. خداحافظ ای شعر شب های روشن. خداحافظ ای قصه ی عاشقانه. خداحافظ ای آبی روشن عشق. خداحافظ ای عطر شعر شبانه. خداحافظ ای داغ بر دل نشسته. تو تنها نمی مانی ای مانده بی من. تو را می سپارم به دل های خسته. تو را می سپارم به مينای مهتاب. تو را می سپارم به دامان دريا.