خواب روی چشم هایم چیز هایی را بنا می کرد. شنبه سی ام آذر ۱۳۹۲. حالا که از تو می نویسم تمام ذهنم خاطره می شود. گذر این همه سال حتی لحظه ای را هم نتوانسته از من بگیرد. الآن که فکر می کنم می بینم حق داشتند. تو تنها ثمره ی زندگیشان بودی.

رضا ۳سال پیش توی وبلاگم ازم کمک خواستی اما بهت گفتم کمک نمیکنم بهت چون نمیخوام به اونی که همیشه باهاش قراره بمونم خیانت کنم.

غم من از خیانت یار نیست آ ے. بعد از مدت ها دوباره اومدم اینجا. یکشنبه بیست و سوم فروردین ۱۳۹۴. ت و تنه اییت را. و مטּ برمیگرבم و با گوشہ روسری ام. لیاق ت مے خوآهد! لیاق ت مے خوآهد. بودל در شعر هآ ے دختری که. بآ تمام عشقش نبودنت رآ ا شک مے ریزد. در بے لیاقتے تو شکے نیست. اینجآ دلیل بودنت میاל بغض هآیم.

جای دیگر در وجود خود ماست. دوکسام چقدر ولنتاین امسال خوبههههههههههههههههههههههه. ظ توسط نیکی جون اینا همه ماچ کردنا . زنی را می شناسم من. که این است بازی تقدیر. زنی با حسرت و حیرت.

مادر شوهر عزیزم زود از میان ما رفتی دلتنگتم. علت اینکه ازت خواستم برام وبلاگ درست کنی اینه که من تو رو بیشتر درک کنم . و این دنیای مجازی که تو ازش حرف میزنی را تجربه کنم . و همچنین وقتی دلم برای مامان تنگ شده باهاش صحبت کنم . و حالا سلامی عرض می کنم خدمت دوستان عزیز وبلاگی ام . من کارم رو تازه شروع کردم از شما میخوام مرا همراهی کنید . سلام همسر خوبم فاطمه جان. از اینکه این وبلاگ رو به خاطر مادرم درست کردی ازت سپاسگزارم.