برادر ممد شهید محمد حاج علی زاده. علی آباد بعد از 22 سال. حواس ت به من هست. تعداد بچه های مسجدی - - علمک. بی قرار وصال- همسنگر صابر عزیزم. سایه طوبی - سعید قمری عزیز. هور - عزیز برادرم رضا جهانبخش. رسم دگر - مهدی عزیزم. دانه های انار - روان آبی. خواهرم خانم احمدی - همشهری شهدای گردان قاسم. تخریبچی دوران برادرم ابوالفضل درخشنده. شهادت- شهدای ارومیه - برادر عزیزم داوود جباری. دانستني ها - دخترم صبا. فرهنگ و فر انسانی داداش حمید پاشاپور. دریا و من- قصه گوی قدیمی.

اصلا شاید این چالش های فکری نبود ما هم از رکود مرده بودیم. خواستم بگم ما زنده ایم و هنوز نفس میکشیم. کسی نگران ما نباشه اوضاع خوبه. عرفان و ایمان هم حسابی بزرگ شدن و کارای جالبی میکنن. در فرصت مناسب میام اینجا و مینویسم. به امید دیدار مجدد در اسفند ۱۳۹۱. نصیحت مامان به عرفان یا عرفان به مامان! یعنی کفمان برید هاا.

اینجا ایینه ی روح منه . دلم لبريز اندوه است و تنگ دوستت دارم. بخوان شعري به آهنگ قشنگ دوستت دارم. قدمهاي مرا باران به سمت خانه تان آورد. به دستم شاخه ي ياسي به رنگ دوستت دارم. دلم شد تنگ آن روزي که مي زد دست معصومت. مرا در کوچه ي رندان به سنگ دوستت دارم. کلاس اول عشق و دو همشاگردي عاشق. من و تو آن دو شاگرد زرنگ دوستت دارم. نشستم خط به خط با تو نوشتم مشق باران را. به روي دفتري کاهي به زنگ دوستت دارم. در و ديوار اين خانه پر است از شعر و افسانه. پر از نقاشي بي آب و رنگ دوستت دارم.