Date Range
Date Range
Date Range
یادداشت های شبانه يک محمدحسين بدري. این تازه اول کار است. حرف هایی درباره بازیابی آرایش تهاجمی. حالا دوباره ماییم و کارهای نکرده و راههای نرفته و یک فرصت چند ساله دیگر برای تقویت توانها و بازیابی آرایش تهاجمی. مثل همین چهار سال و هشت سال گذشته و هشت سالهای قبل.
چند آیه و حدیث درباره زبان و کلام.
و انزلنا الحدید فیه باس شدید . بگویم که ما میتوانیم با? خونین شهر را بری? ماه نگه داریم و امروز? تفنگ نداریم و حال که سازمان های غیر رسمی? با امکانات فراوان بر ما آن میرانند که باید برانند. روزه ی ما هنوز دفن نشده اند? .
تا به حال مطالب زیادی درباره ی اهمیت وحساسیت آن چه که در حوزه ی فرهنگ است شنیده و خوانده بودم ولی عملا ندیده بودم. زود قضاوت نکنید و فعلا فقط فکر کنید. و این هم قسمتی واکنش هایی که دربر داشت.
وبلاگی با آدرس مورد نظر پیدا نشد.
چند شعر کوتاه پیشکش به کوتاهی زندگی. کاش چهار فصل خدا زمستان بود. آرام و بی صدا افتاد. نوشته شده در سه شنبه بیست و چهارم اسفند ۱۳۸۹ ساعت ۱۲ ب. پیشکش بر تو که در فضای مجازی برف بازی کردیم. این خطوط کشالهدار را این قدر بالا کش نده. از بی خوابی جهان مضطرب می ترسم. بگذار در حاشیه ی این جهان اندکی دراز بکشم. من چاقوی به استخوان رسیده ی استم که تنها خودم را می توانم به زانو دربیارم.
بهشت را فروختم به نیمی از نگاه تو. 1740;کشنبه ٢٤ مهر ۱۳٩٠. این جاده براے نرسیدن بود. از او بپرسید که چه میکند با دل ما. 1580;معه ٢٢ مهر ۱۳٩٠. من هر روز تلاش میکنم در خاطرم بمانی. و تو هر روز تلاش میکنی فراموشم کنی. 1662;نجشنبه ٢۱ مهر ۱۳٩٠. به هر تار جانم صد آواز است.