پست ثابت وبلاگ دختران برتر از گل. سلام به تمامی فنای گل این وبلاگ. این وبلاگ رو ما یعنی الهام و مهدیه با هم درست کردیم تا شمارو با F4 گل گلاب آشنا کنیم. هر چند که فکر میکنم همه ی شما اونا رو میشناسید پس بهتره بگم قصد ما از این وبلاگ درست کردن یه فن کلاپ بزرگه تا همه ی فنای ایرانی F4 دور هم جمع بشیم. امیدوارم F4 دوست داشتنی ما هم این وب رو ببین و بفهمن که فنای ایرانی همه جوره حمایتشون میکنن. GOT مخفف girls of tvxq.

پلک بگشا که به چشمان تو. در من این سبزی هذیان از توست. زندگی از تو مرگم از توست. همه بنیان وجودم را ویرانه کنان می کاود. من به چشمان خیال انگیزت معتادم. و در این راه تباه. عاقبت هستی خود را دادم. سلام دوست جونام بعد عمری اومدم با یه خاطره ی قشنگ. فقط رمز داره شرمنده رمزشو به همه نمیدم. روزی عاشق می شوی . هر جای دنیا که بروی باز هم عاشق می شوی. این که یک باره به سرت بزند که بروی .

لبخند راه کم خرجی برای تغییر چهره است. پس با لبخند وارد شوید. به نام آنکه همیشه تنهاست. خبر به دورترین نقطه ی جهان برسد. دستنوشته های شب های پاییز. دل نوشت های یک پسر. دل تنگی های من . زندگي را زيبا زندگي كن. گلبرگ های باغچه ی من. خاطرات سی و هشت سال زندگی خودم. اینجا همه چی در همه.

شده ام معادلہ ے چندم جہولے این روزها هیچ ڪس از هیچ راهے مرا نمیفہم د. قیامت بی حسین غوغا ندارد. حسینی باش که در محشر نگویند. چرا پرونده ات امضاء ندارد. شفاعت بی حسین معنا ندارد. آدم هایت من و آوازهایم رادوست ندارند.

ღ ღ عشق مقدس ღ ღ. همین که فهمید غم دارم آتش گرفت . به خودت نگیر رفیق! سی گارم را گفتم. دلتنگتر از آنم که بگویم به چه حالم. دلتنگتر از این حال و هوایم که بگویم به چه نالم. دلتنگتر از این اشک چشانم که جاریست به رویم. دلتنگتر از این جمله که خواهم تنها بگریم. دلتنگتر از این غم کده عمق وجودم.

ღ نیمه ی گمشده من ღ. خدایا به امید تو نه به امید خلق روزگار. من به آمآر زمین مشکوکم. اگر این سطح پر از آدم هاست. پس چرا این همه دل ها تنهاس! بیخودی میگویند هیچکس تنها نیست. همه در جمع ولی تنها یند. سه شنبه هجدهم تیر 1392. دلم واس تک تک تون تنگ میشه. شوخیدم فقط ی هفته شایدم ی ذله بیشتر نباشم اونم بخاطر کنکورم وگرنه. میام دوباره میدونم دلتون تنگ میشه واسه همین میام هههههه.

میتونین به این سایتی که. در ضمن رو این پست دیگه کامنت نزارید. بيا ميخواهم رازى را بگويم. درد دل کردن و حرف زدن را ياد ندارند! فقط بلدند اسباب بازيهايشان راپرت کنند! پسرها اشک هم ندارند! مى ترسند مرديشان زير سوال برود! ته صدايش,گريه اى بى صداست. با يک اغوش ساده,.

ﭘﺪﺭﻡ ﺗﺤﺖ ﻓﺸﺎﺭﻡ ﮔﺬﺍﺷﺘﻪ ﮐﻪ ﺑﺎﯾﺪ ﻗﺒﻮﻝ ﮐﻨﻢ ﻣﯿﮕﻪ ﺑﺎﯾﺪ. ﻫﺮﭼﻪ ﺯﻭﺩﺗﺮ ﺑﺮﯼ ﺧﻮﻧﻪ ﯼ ﺷﻮﻫﺮ.