Date Range
Date Range
Date Range
نمیدانم چه کسی را دعوت کنم به جشن تنهاییم. همچنان در لاک خود فرو رفته ام. راست است که تنهایی گناه می آورد. تبدیل به یک گناهکاری ام که در بالاترین درجه ایستاده ام. هیچ گناهی هم بالاتر از ناامیدی نیست. از دنیای شیرین و خیالی. به دنیایی رسیده ام که پر از تلخی و ظلمات است. تا آنجایی که دیده می بیند. فقط سیاهی و تباهی است. عمری که به یغما دادم و حسرت حاصلش بود. و آینده ای بی روزن. تا کجا خواهی برد مرا.
یک بار یواشکی آن را برداشتم ببینم داخلش چه می نویسد. فکرش را می کردم! کارهای توی روزش را نوشته بود سر کی داد زده! کی را ناراحت کرده! به کی بدهکار ست! همه را نوشته بود ریز و درشت. از او در خواست کردم فرزند معلولم را شفا دهد.
برای کسی که تنگنای نفسم در نفرت آرزوهایش خاموش شد. هر روز فراموش کردنت را به فراموشی میسپارم. به قیمت افزودن یک خط به پیشانی بخت سیاهم. کاشکی توأم مشت دلتو وا کنی. کاشکی توأم جرأت کنی . نفرین به چشم شومی که. غرورتو کاشکی فقط تو بشکنی. تا تو چشام نگاه کنی. تو حجم خیس گریه هام.
وبلاگی با آدرس مورد نظر پیدا نشد.