نقدهای ادبی به قلم من در مطبوعات و سایتها. درباره ایماژ در مجموعه اشعار شمس لنگرودی.

تمام فرصت بودن كنار هم شب بود. ببين هنوز نشسته نگات روي لبم. دوباره از تو طلوع ميشود غروب تنهاييم. شب از كنار پنجره رد شد بتاب بي تو شبم. شبي كه لحظه ميلاد تو - تولد من شد. شرر زدي به وجودم ببين كه غرق تبم. یاد دارم که شبی چون امشب. پدرم سایه ی کمرنگی داشت. همه از مادرمان رنگی داشت. وای امشب چه شبی است. لحظه ای بعد عمویم آمد. پر شد از حرف و صدا.

بسم الله الرحمن الرحیم - سلام حورمتلی دوستلاریم . Yarmışam bağrımı bəlki səni bağrımnan alam. Hicranın dostaqına sığmır ürək nazlı nigar. İndi bir əski evə bənzəri vardır göz evim. Axxx vətən iysi gəlir; qürbətə day yox dözümüm. آيريليق نه قه در آجي.

بلدرچین نژاد ژاپنی در گیلان. مستقیم از تولیدی بدون واسطه سالم وسرحال با کیفیت عالی تحویل در رشت تماس فقط بعد از ظهرها.

قدمی سوی سپاه و قدمی سمت حرم. دو رباعی و یک غزل عاشورایی. هم یکسره می به جام ها می ریزند. هم شیرینی به کام ها می ریزند. این قوم به احترام مهمان هاشان. سنگ از سر پشت بام ها می ریزند. برگرد که ماهپاره ای هست هنوز. بمان ستاره ای هست هنوز. هرچند سپاهت همه افتاده به خاک. جنگاور شیرخواره ای هست هنوز. گریه ی تو وسط خنده ی لشکر گم شد. سوره ای بود سپاهم که تلاوت کردم. آیه ای پشت سر آیه ی دیگر گم شد.