فاخره هستم کوچکتر از آنی که شما تصور میکنید. روی این وبلاگ دل نگاشته های مرا می خوانید که گاه و بیگاه در گوشه تنهایی ام با خودم زمزمه می کنم. مهم نیست که خواننده ندارد. مهم این است که احساسات مرا با خود همراه دارد. سالهایی که عاشقانه گذشت 2. سالهایی که عاشقانه گذشت 1. زمستان هایی که عاشقانه گذشت. گره کراواتت را محکم می کنی. کثیف ترین روزهای زندگی ام.

نمیدانم چه بر سرم آمده است . هر بار که آمده ای. و هربار که رفته ای اولین بار. برای اولین بار خواهم دید. تا در قاب نقره ای ات. هر بار که نو می شوی. که در چشم بر هم زدنی. کن فیکون می کنی مرا. و هر بار که رفتنم را. مانند قزل آلای نگون بختی. که یک عقاب تیز چنگ. چه بر سرم آمده است.

با انگشتانی که نوازشم نکرد. و من را با یک حرف ربط به دیگران چسبان. خسته ام واین خستگی ممتد را. کسی میرسید با ظرفی از آب. تا این روزهای تشنگی ام را دریابد. نوشته شده توسط فواد در دوشنبه دوازدهم مرداد ۱۳۹۴. وتنهایی ارث اجدادی من است. و گاوهای پروار کارد میخورند. با رختخوابی که بوی خاک میدهد. نوشته شده توسط فواد در دوشنبه پنجم مرداد ۱۳۹۴. پای هیچ معاهده ای را امضا نمیکنم. به انفرادی ترین سلول جهان. به جایی که هیچکس نیست.

آنقدر زیر باران عشقت خواهم ماند . تا افتاب نگاهت را مهمانم کنی. جبرییلم پر زد از بامم به بام دیگری. یار غارم رفته در بیت الحرام دیگری. بر سر گلدسته اش تورات می خوانند! مسجدی دارم به نام خود به کام دیگری. دست هایت مرتع انگورهای نوبر است. چون حلال من نشد باشد حرام دیگری. دانه ای دارم که افشاندم به دام دیگری. دوستان شمشیر را چندی ست از رو بسته اند. دشمنان اما نقاب از شرم بر رو بسته اند.

بهترین حکمرانیها سلطنت بر دل هاست! ساده جه بیر آی دییلسن. بیر سیاره دئیلسن جزرو مدی یاراتماغ اوچون. یارنمییپسان یئرین باشینا دولانماغ اوچون. یارانمییپسان گونشه مشاطه چی اولماغ اوچون. یارانیپ سان ساده جه بیر گئجه اوچون. خيابان هاي باران خورده پاريس. و بوي چمن باران خورده اش. و چترمان كه با نخ هاي از جنس باران. از آن بالا بالا ها.

همیشه یک بهانه برای درد دل هست. هیچ وقت دلی بی بهانه نمی تپد. ب عضیها ف ق ط ر ه گ ذرند. از ه مان اول . می آیند ک ه بروند. می آیند ک ه نمانند. چون وقتی بر ون د.

و من دوست دارم صدایت کنم . مجموعه شعر فارسی - احمد نیکنامی. شاعری با دفتری از گلوله های خیس. شهری که در وی دلبر است! تو ای لبهات توضیح المسایل. رهایم کن از انبوه دلایل. تو می دانی که من مستم ز چشمت. به هر صورت نخواهم گشت عاقل. نگاهت مثل یک وحی مسل م. به من کرد آیه های عشق نازل. نسیم از بین موهایت گذر کرد. به عطر گیسوانت گشت نایل. بهار از چشم تو من ت پذیرفت. که گ ل از خاک م رده کرد حاصل. تو آنقدر عشق در من پروراندی. تو اما از منی پیوسته غافل.