بخواب آینه نور دارد می میرد . هر روز دارم خسته تر از قبل می شوم . پیرتر از تمام این فسیل ها . قدمتم دارد قدم را خم می کند و. باران قصد ندارد یک ریز بر سرم ببارد . و هر روز که خودم را در آینه می بینم. شب بخیر می گویم . تومار نوشته ی سرگشاده ای به میم. خیالت که پیش خیالم باشد. حواسم جمع می شود . خاطر جمع تمام خاطره ها . پاییز هم خودی نشان بدهد. بی خودی دلم سیگار می خواهد.

آهك كاري هاي حمام به آه افتاده اند! لینک این مطلب با عکس های بیشتر در افتاب لارستان. نمایشگاه عکس و کارگاه آموزشی در مشهد.

احساس میکرد الان همه و همه. ما هم که خودمون گم شده بودیم. شبا با ماسکش حرف میزد. با توی ماسکش حرف میزد. میگفت تو با هرکودوم از این بندها. میتونی سه چارتا کفش ببندی.

کپکم که میشی کپک پنیر فرانسوی شو. وقتی فانتزی بادمجان ریشه های شهوتت را سلاخی میکند شیشه نوشابه در فانتزی بادمجانت میرقصد و همه ی ما زندانیم . کمی تفکر کن این هم یک موردش است.

الاغی که یونجه را می فهمید ! یادداشت های یک دختر ترشیده. بوسه ای از لبی ناشناس. سرزمینی از جنس عشق . حرف هائی از جنس خودم. بی عشق چشمات می میرم. قالب اين وبلاگ با استفاده از قالبساز آنلاين طراحي شده است. الان از سرکار جدیدم پست میذارم .

نوشته های شخصی من . حرفهایی که هرگز نگفتم! آخين شعر اين موجود. آنقدر دور از تو بودم که با تو بودن نفهميدم. خر بودم که کنارت به تو نچسبيدم. مگر کم بود سالهاي تنهاييمان. که کنار هم , کنار تو تنها بودم. کور بودم که تورا اين همه نمايان نديدم. باز گويم که خر بودم که با تو به پايان رسيدم. اقبال من به گا رفت چو اقبال تيم ز جام جهاني. جام به ته رسيد و نفهميدم که تو خود جام جهان نمايي. به در بردي جان سالم از جهنمي چو من. خر بودم ندانستم چه بهشتيست در چشمان تو. كشتم خودمو آخرم كجو كوله شد.

به یاکریمی که در پشت پنجره نشسته بود. وقتی هر دو به یکدیگر زل زدیم. پیغام بوسه ام را به چشمانت برساند. درست است که فقط نامه جابه جا می کند. اما این بار بوسه هایم را در پاکتی دربسته. مهر تایید عشقش با تو. بهار زندگی و بهار طبیعت.