و خسته در این شهرمو دل. با که توان گفت که غمخواری نیست. زآشنایان کهن یار و پرستاری نیست. یارب این شهر چه شهریست که صد یوسف دل. به کلافی بفروشیم و خریداری نیست. فکر بهبود خود ای دل. باز هم قلم آنچنان که می خواهم با دل. در این میان فقط نظاره گر است. همیشه در زندگی ام عقل حکم فرما بود به جز یک دفعه. ولی حال نه او هست نه احساس او.

تویی راز بودن به این سادگی. من از پشت شبهای بی خاطره. من از پشت زندان غم آمدم. من از آرزوهای دور ودراز. من از خواب چشمان نم آمدم. تو تعبیر رؤیای نادیده ای. تو نوری که بر سایه تابیده ای. تو یک آسمان بخشش بی طلب. تو بر خاک تردید باریده ای. تو یک خانه در کوچه زندگی. تو یک کوچه در شهر آزادگی. تو یک شهر در سرزمین حضور. تویی راز بودن به این سادگی. مرا با نگاهت به رؤیا ببر. مرا تا تماشای فردا ببر. دلم قطره ای بی تپش در سراب. مرا تا تکاپوی دریا ببر.

دنیا با تمام توان بدترین صورتش را بهم نشون میده . عوامل دست به دست هم دادن تا شکستنم را ببینند . وقتی تمام روز را با درگیری و. مشغله و نامردی و نامرادی . به شب وصل میکنم و میشم کوه درد . مجروحم بعد از یاد خدا . نگاه کردن به جهره دلربای یگانه دخترمه. کشید تا صاحب فرزندی بشم را الان حکمتش را میفهمم . بهم دادی و دارم . بخاطر هدیه چشمان معصوم این فرشته کوچولو ازت تا قیامت ممنونم.

گفتار نیک , پندار نیک , کردار نیک. هنوز بوی باران و کاه گل می دهد. بوی مداد جویده ی شده ی کودکی ام. بوی گلبرگ های گل محمدی لای قرآن. آن دوست که عهد دوستداران بشکست. و منش گرفته دامان در دست. میگفت که بعد این به خوابم بینی. پنداشت که بعد او مرا خوابی هست.

نوشته شده توسط سید حسین فاطمی. نوشته شده توسط سید حسین فاطمی. نوشته شده توسط سید حسین فاطمی. نبش قبر حجر شهید از زاویه دیگر. نوشته شده توسط سید حسین فاطمی. یک تصویر و چهار منظره. نوشته شده توسط سید حسین فاطمی. سرچشمه عدالت و فضیلت امام مهدی علیه السلام.